حدود 5 نتیجه (1.03) ثانیه پخش همه دارای پیشواز
زبان
نتایج فارسی نمایش داده شود

Soroude Ketab (Intrumental) - Farhad Fakhredini

متن این موزیک موجود نیست شما می توانید با ثبت متن موزیک این اثر از طریق وب سایت صدایاب به گسترش سایت ارسال متن این اثر لطفا اینجا کلیک نمایید. توجه داشته باشید متن ها بعد از تایید مدیران نمایش داده خواهد شد

Sorood Ketab - Alireza Ghorbani

متن این موزیک موجود نیست شما می توانید با ثبت متن موزیک این اثر از طریق وب سایت صدایاب به گسترش سایت ارسال متن این اثر لطفا اینجا کلیک نمایید. توجه داشته باشید متن ها بعد از تایید مدیران نمایش داده خواهد شد

Safar (Mosafer) - Hatef

حیاط روشن بود و باد می آمد و خون شب جریان داشت در سکوت دو مرد اتاق خلوت پاکی است ، برای فکر ، چه ابعاد ساده ای دارد دلم عجیب گرفته است ، خیال خواب ندارم کنار پنجره رفت و روی صندلی نرم پارچه ای نشست هنوز در سفرم ، خیال می کنم ، در آب های جهان قایقی است و من ، مسافر قایق ، هزاران سال است سرود زنده دریانوردی های کهن را به گوش روزنه های فصول می خوانم و پیش می رانم مرا سفر به کجا بردی ، کجا نشان قدم ناتمام خواهد ماند و بند کفش ، به انگشت های نرم فراغت گشوده خواهد شد کجاست جای رسیدن و پهن کردن یک فرش و بی خیال نشستن و گوش دادن به صدای شستن یک ظرف زیر شیر مجاور و در کدام بهار درنگ خواهد کرد و سطح روح پر از برگ سبز خواهد شد شراب باید خورد و در جوانی یک سایه راه باید رفت ، همین کجاست سمت حیات حیات ، غفلت رنگین یک دقیقه ی حوا است نگاه می کردی ، میان گاو و چمن ، ذهن باد در جریان بود به یادگاری شاتوت روی پوست فصل نگاه می کردی حضور سبز قبای میان شبدر ها ، خراش صورت احساس را مرمت کرد ببین همیشه خراشی است روی صورت احساس همیشه چیزی ، انگار هوشیاری خواب به نرمی قدم مرگ می رسد از پشت و روی شانه ی ما دست می گذارد و ما حرارت انگشت های روشن او را به سان سم گوارای کنار حادثه سر می کشیم ونیز یادت هست و روی ترعه ی آرام در آن مجادله ی زنگ دار آب و زمین که وقت از پس منشور دیده می شد تکان قایق ، ذهن تو را تکانی داد غبار عادت ، پیوسته در مسیر تماشاست همیشه با نفس تازه راه باید رفت و فوت باید کرد که پاک پاک شود صورت طلایی مرگ من از مجاورت یک درخت می آیم که روی پوست آن ، دست های ساده غربت اثر گذاشته بود به یادگار نوشتم خطی ز دلتنگی شراب را بدهید ، شتاب باید کرد من از سیاحت ، در یک حماسه می آیم و مثل آب تمام قصه ی سهراب و نوش دارو را روانم سفر مرا به در باغ چند سالگی ام برد و ایستادم تا دلم قرار بگیرد صدای پرپری آمد و در که باز شد من از هجوم حقیقت به خاک افتادم و بار دیگر در زیر آسمان مزامیر در آن سفر که لب رودخانه ی بابل به هوش آمدم نوای بربط خاموش بود و خوب ، گوش که دادم صدای گریه می آمد و چند بربط بی تاب به شاخه های تر بید تاب می خوردند و در مسیر سفر راهبان پاک مسیحی به سمت پرده ی خاموش ارمیای نبی اشاره می کردند و من بلند بلند کتاب جامعه می خواندم و چند زارع لبنانی که زیر سدر کهن سالی نشسته بودند مرکبات درختان خویش را در ذهن شماره می کردند کنار راه سفر کودکان کور عراقی به خط لوح حمورابی نگاه می کردند و در مسیر سفر روزنامه های جهان را مرور می کردم سفر پر از سیلان بود و از تلاطم صنعت ، تمام سطح سفر گرفته بود و سیاه و بوی روغن می داد و روی خاک سفر ، شیشه های خالی مشروب شیار های غریزه و سایه های مجال کنار هم بودند میان راه سفر ، از سرای مسلولین صدای سرفه می آمد زنان فاحشه در آسمان آبی شهر شیار روشن جت ها را نگاه می کردند و کودکان پی پرپر چه ها روان بودند سپور های خیابان سرود می خواندند و شاعران بزرگ به برگ های مهاجر نماز می بردند

Hoviat Man ft. Amin - Yas

گوش بده تا بگم به تو نیتمو دارند از بین میبرند هویتمو تاریخ خاک سرزمین آریایی داره فریاد میزنه تا ما بیاییم پس حالا وقتشه بشنوی که ایران وطن من همون کشوری که بعد 7000 سال ایران سر پاست هنوزم دل ایرانیان دریاست بشنو هموطن من اینو از یاس که واسه وطنم منم سرباز بگیر به دستت پرچم ایران را بگو نگین دست هستی ایران بدون اعتراض من میشه مثل گلوله شلیک بیا با هم بخونیم سرود ملی خواهر و برادر من ای هموطن تمدن ایرانی ها هست در خطر همه ماها سرباز های زیر پرچمیم نمیذاریم از ما بگه هر اجنبی واسه ما ایرانی ها ملاک هر نفره که روی گردن ما پلاک فروهره اتحاد ما واسه دشمن اضطرابه اسم ایران واسه ما مایه افتخاره احترام ما به ایران یه خار تو چشم کسایی که می خواند ضربه بزنند بهش مثل تشنگی گندم به آب حس نم نم بارون بوی خاک مثل تو مثل چشم پاک بوی خاک وطن عشق تو توی قلبمه خوندن از وطن حس منه عشق من خاک میهنه ایران می خوای بگی ما اومدیم از یه نسل وحشی پس یه نگاهی بنداز به تخت جمشید داری اسم ایران و بد جلوه میدی که اسمت و بزرگ بنویسند رو جلد سی دی دارم هدفتو توو دفترم می نویسم می دونم که واسه چی ساختی فیلم سیصد می دونم دلت ساخته شده از سنگ و سرب جای اینکه با هنر بسازی فرهنگ صلح توی این تیرگی روابط هوای مه آلود می خوای که ماهی بگیری از آب گل آلود ولی به تو میگم اینو با زبان اصلی که ایران هرگز نمیشه تباه و تسلیم خدا به تو داده دو تا چشم بینا ببین کتابهای سعدی و ابن سینا یا به فردوسی و خیام یا مولانا و رومی همیشه توی تمدن ما بالا بودیم ولی یاس نمیتونه ساکت شه اسم ایران بازیچه یه مشت ناکس شه هدفتو پاره میکنم با تیغ ایمان تو کی هستی که بگی از تاریخ ایران مثل تشنگی گندم به آب حس نم نم بارون بوی خاک مثل تو مثل چشم پاک بوی خاک وطن عشق تو توی قلبمه خوندن از وطن حس منه عشق من خاک میهنه ایران کورش کبیر بود صلح را آغاز کرد یهودیا رو از بند بابل آزاد کرد کورش، ساخت کتیبه ی حقوق بشر واسه همینه که دارم یه غرور قشنگ به ایرانم و به تاریخ وطنم با خاک همین سرزمین آمیخته بدنم هر جای این کره ی خاکی هستی هموطن تا وقتی که خون تو میدوه در بدن حاضر نشو که خودتو راضی کنی که هر بیگانه با فرهنگ تو بازی کنه تاریخ ایران من هویت منه ایران دفاع از تو نیت منه

Hadaf Had Nadareh ft. Sarkesh Va Khashayar - Erfan

هدف حد نداره مرز و سد نداره رو بیت تگ تیم هدفم حد نداره میرم به اوج آسمونا غرضم پخشه نظرم تو کوچه خیابونا روش مد نظرمم رپ بیا تو تا آشنا بشیم واسا ببین حالا کیه رو کار ندیده زندگیمو میکنن تقدیم همه ندیده زندگیمو میکنن تفسیر همه شاید تقصیر منه شاید تقصیر همه میگن اینور آب بهشته و تفریح همه میگم این کتابو نوشته ها تفریح منه فقط فساد تو اجتماع تفریح شبه میگن از مرز رد شدی یه باره عشقه یه ماهه قصر بالاسو حالا یه ساله بنزه زندان و حبس برا نژاد و اسمت عرفان و سرکش دو مثال زنده نذار سر به سر من بشی درد سر من میشی در به در من تا هست سر به تن من از بالا یه نگاهو بی اراده میخندیم دنیا زیره دستامو تو هم زیرش میچرخی عرفان خط من یه جرمه سازمان یافته جلسه ی آپالاچین یکی دنیا رو باختش بخوای زندگی کنی سخته زنده بمونی اشهدو نمیشه حتی تا نصفش بخونی الان تو صفن از ما دور هستن ولی بازم فاصله کمه روز قاتل شبه یا شب قاتل روز همه قاتلن سارقن خیابون داره نفوذ و هر کی تابع اوست باید بگیرمش تویه دستام تو این سرما واسه اینکه بخوام بمیرم زوده الان هر جا میرم عین سایه باهامم حتی هرجا میرم فکر جایه پاهامن از قتل گذشتیمو خون از رو چنگا شستیم دنیا رو گرفتو شروع کرد یه جنگ با خورشید صدای عرفان و خشایار و سرکش اومد رویه قله ی رپ سفت مثل سنگ رو کوهن لیز نخوری تا بالا راش یخیه داش آخری نرسید هیچ پاش بخیه داشت مقصد تش خشونته فشاره زندان و سختیش رو شونته پس بسوز بساز همیشه و بس اگه بخوای نخوای زمین همینه که هست هدفم حدی نداره مرزی نداره میرم فراتر خواسته دیگه ندارم قلمم ردی بذاره حرفی که داره میره فراتر نه خواسته دیگه ندارم ندارم نه ندارم نه ندارم ندارم نه ندارم نه ندارم کلی کاره و فشار دائم و سال ها لازم ولی می رسم بش آره زمین سرد و زندگی سنگینی میکنه هر کی درگیره زندگی ای شده که سرش جنگه از دستت میره نپاییش ما اسیر فرداییم ما از نبودش همیشه ترس دارییم جنگ هر دو وره و درد هر دو وره و قتل و مرگ و حرف مرد تو هر دو سره و سر تا سر سرزمینا سرما سره و سر تا تهشو سر کردن هنره و هر یه قدمت به طرفش نزدیک به قبرت میشی و به زندگی ای که نجات از دست مرگه هر شب هی نگاه به ستاره ها بجای خواب بذار خشاب خالی شه نیستن فکر نجات ما مثل شلیک گلوله تو شب های بغداد زنم هی جیغ پخش بشه صدای فریاد کنن تحریک سروده هام دلای افراد هر چه امشب مینویسم به یاد فرداس صدای عرفان و خشایار و سرکش اومد رویه قله ی رپ سفت مثل سنگ رو کوهن لیز نخوری تا بالا راش یخیه داش آخری نرسید هیچ پاش بخیه داشت مقصد تش خشونته فشاره زندان و سختیش رو شونته پس بسوز بساز همیشه و بس اگه بخوای نخوای زمین همینه که هست هدفم حدی نداره مرزی نداره میرم فراتر خواسته دیگه ندارم قلمم ردی بذاره حرفی که داره میره فراتر نه خواسته دیگه ندارم ندارم نه ندارم نه ندارم ندارم نه ندارم نه ندارم کلی کاره و فشار دائم و سال ها لازم ولی می رسم بش آره شستشو گذشت و بدخواها رو کشتیم جفتمون تو قتل و خون چنگا رو شستیم دنیات دست ما و رشدت دست ما هنوز زود بتونی بکنی جنگ با خورشید